لبم خندون اما باز تو قلبم کلی غم دارم
درسته مهره اما باز بدون مهرت رو کم دارم
دل باز بی قرار امشب چشو به جاده می دوزه
تا پاییز شد سفر کردی الا چند سال و هفت روزه
من از مهرم تو بی مهری
این روزا هم میرن آره
اگه که بشکنه بغضم عجب بارونی میباره
شاید پاییز رو رد کردم با این شمعی که میسوزه
دارم دق میکنم
سخته
تازه این هفتمین روزه
اگه امشب بیاد بارون
تو رو حس میکنم پیشم
دعا کردم بباره چون امشب میخوام بهاری شم
شاید این حس پاییزه که من برگامو میریزم
ولی بی تو چقدر سخته عبور از فصل پاییزم
مجید خراطها
نظرات شما عزیزان: